۱۳۸۹ شهریور ۲, سه‌شنبه

بیاد کشتار زندانیان سیاسی تابستان67

مجموعه ای تحقیقی ازتبارشناسی مافیای قضایی (برای جلوگیری از تکرار فاجعه ضد انسانی تابستان 67بزرگترین وظیفه احساس مسئولیت ،آگاهی وتحقیق واطلاع رسانی است)
حسینعلی نیری رئیس حکام شرع اوین در مرداد ۶۷ طی حکمی از سوی خمینی به ریاست هیئت ‌قتل عام زندانیان سیاسی منصوب شد. در حکم مزبور که به گفته‌ی آیت‌الله منتظری در ۶ مرداد ۶۷ صادر شده چنین آمده است:

«بسم الله الرحمن الرحیم
... کسانی که در زندان‌های سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و می‌کنند، محارب و محکوم به اعدام می‌باشند و تشخیص موضوع نیز در تهران با رای اکثریت آقایان حجه الاسلام نیری دامت افاضاته (قاضی شرع) و جناب آقای "اشراقی" (دادستان تهران) و نماینده‌ای از "وزارت اطلاعات" می‌باشد...»

خمینی در حکم مزبور (اصل سند در قسمت کتابها ومقالات همین وبلاگ در دسترس است)خواستار به کارگیری نهایت وحشی‌گری شده و فرمان می‌دهد:

«... رحم بر محاربین ساده‌اندیشی است. قاطعیت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول تردید‌ناپدیر نظام اسلامی است. امیدوارم با خشم و کینه انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام، رضایت خداوند متعال را جلب نمایید. آقایانی که تشخیص موضوع به عهده آنان است، وسوسه و شک و تردید نکنند و سعی کنند "اشدا علی‌الکفار" باشند. تردید در مسائل اسلام انقلابی، نادیده گرفتن خون پاک و مطهر شهدا می‌باشد. والسلام. روح‌الله الموسوی الخمینی »

خمینی همان موقع در ذیل نامه‌ی دیگری در پاسخ به پرسش‌های موسوی اردیبلی در رابطه با چگونگی اجرای فرمان او برای قتل‌عام زندانیان سیاسی، می‌نویسد:

«.... هرکس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حمکش اعدام است، سریعاً‌ دشمنان اسلام را نابود کنید، در مورد رسیدگی به وضع پرونده‌‌ها در هر صورت که حکم سریعتر انجام گردد همان مورد نظر است.»

اصولاً یکی از ملاک و معیار‌های خمینی برای دفاع از افراد و شخصیت‌های سیاسی، چگونگی برخوردشان با گروه‌‌های سیاسی و در رابطه با مقامات قضایی و امنیتی بی‌رحمی به کارگرفته شده از سوی آنان بود. او در همه حال از کسانی حمایت می‌کرد که سبعانه‌ترین برخوردها را در ارتباط با زندانیان سیاسی داشتند. لاجوردی از این بابت نورچشم خمینی بود و علیرغم مخالفت‌هایی که دامنه‌ی آن تا درون نظام کشیده شده بود تا دیماه ۶۳ همچنان مصدر کار ماند و دستگاه جنایت و سرکوب رژیم را هدایت کرد. خمینی حتا در تأیید پسرش احمد چنین می‌نویسد:

«....و در امور سیاسی مدتی تهمتها زده شد که احمد طرفدار منافقین است و من در طول مدت انقلاب مخالفت‌هایی از او می‌دیدم که دیگران بر آن شدت و قاطعیت نبودند و در این آخر که قضیه زندان اوین پیش آمد و شکایاتی از آقای لاجوردی می‌شد و مخالفتهایی می‌شد [غیر] از احمد کسی را ندیدم که بیشتر از آقای لاجوردی طرفداری کند و دفاع نماید و وجود او را برای زندان اوین لازم و برکناری او را تقریبا فاجعه می‌دانست .

یکشنبه ۲۳ آبان ۱۳۶۱ / ۲۷ محرم الحرام ۱۴۰۳

روح الله الموسوی الخمینی غفرالله له »

و کیست که نداند لاجوردی چه کسی بود و چه جنایاتی را مرتکب شد و احمد خمینی چه جانی و جنایتکاری بود.

حسینعلی نیری که در جریان قتل‌عام ۶۷ «بی‌رحمی» خود را به ثبوت رسانده و اعتماد ویژه خمینی را به دست آورده بود پس از فارغ شدن از این کشتار با دریافت احکام پی‌درپی از سوی خمینی مورد تفقد و قدردانی ویژه وی قرار گرفت.

حمایت از نیری تنها مختص به شخص خمینی نبود. نیری در جریان کشتار ۶۷ و پس از آن همواره از حمایت کلیه جناح‌های رژیم برخوردار بود. در زیر تلاش می‌کنم گوشه‌ای از این اعتماد را با درج اسناد مکتوبی که در این زمینه وجود دارد نشان دهم. این اسناد از «صحیفه‌ نور» جلد ۲۱ و ۱۷ که مجموعه سخنرانی‌ها، احکام و نامه‌های خمینی را در بر گرفته، کتاب خاطرات آیت‌الله حسینعلی منتظری و سایت وزارت دارایی بدست آمده است.

خمینی در ۱۱ دیماه ۱۳۶۷ پس از مشاهده‌ی دنائت حسینعلی نیری ضمن انتخاب او به ریاست هیئتی دو نفره، ابراهیم رئیسی را که آن موقع به لحاظ رسمی معاون دادستان انقلاب تهران بود، همراه او می‌کند. این دو نفر مأموریت می‌یابند تا «فارغ از پیچ‌ و خم‌های اداری» به سرعت احکام اعدام و قطع دست و پا را به منظور اشاعه‌ی جو سرکوب و اختناق در کشور صادر کنند. ذکر این نکته ضروری است از آن‌جایی که مرتضی اشراقی دادستان انقلاب تهران و عضو اصلی هیئت قتل‌عام در کشتار ۶۷ در مقام جنایت به رتبه‌ای پس از نیری و رئیسی دست یافت و نتوانست آن‌طور که باید و شاید رضایت خمینی را جلب کند از چشم افتاد. در میان اعضای هیئت قتل‌عام اشراقی تنها کسی است که ارتقای مقام نیافت و به ریاست یکی از شعب دیوان عالی کشور منصوب شد.

[بسمه تعالی ]

جناب حجت الاسلام آقای نیری - دامت افاضاته

از آنجا که گزارشات متعددی در مورد ضعف دستگاه قضایی به اینجانب رسیده است ، و مردم شریف و متعهد ایران انتظار برخورد جدی‌تری با مسائل مختلف را دارند، به جنابعالی و حجت الاسلام آقای رئیسی ماموریت قضایی داده می‌شود تا نسبت به گزارشات شهرهای سمنان ، سیرجان ، اسلام آباد و درود رسیدگی نموده ، و فارغ از پیچ و خمهای اداری با دقت و سرعت آنچه حکم خداست در موارد مذکور اجرا نمایید. باید سعی کنید خدای ناکرده حقی از کسی ضایع نگردد. والسلام .

به تاریخ ۱۱ دی ماه ۱۳۶۷

روح الله الموسوی الخمینی

دو هفته پس از صدور این حکم، خمینی قساوت و درنده‌ خویی رایج در دستگاه قضایی رژیم را که به تازگی از کشتار زندانیان سیاسی فارغ شده بود کافی ندانسته و ضمن ابراز تعجب از کم‌کاری مقامات قضایی، نیری و رئیسی را مأمور می‌کند تا به صدور احکام وحشیانه سرعت بخشند.

بسم الله الرحمن الرحیم

از آنجا که مقامات بالای قضایی کشور هیچ گونه حساسیتی در مورد مسائل تکان دهنده فوق ندارند به حجتی الاسلام آقایان نیری و رئیسی، ماموریت داده می‌شود که طبق آنچه تشخیص می‌دهند، در چهارچوب اسلام عزیز، در موارد مذکور اقدام نمایند. باعث تعجب است که در نظام اسلامی چنین حوادثی اتفاق می‌افتد؛ ولی با کمال خونسردی اجرای احکام خدا تعطیل ، و کارهای دیگر بر کار قضایی رجحان پیدا می‌کند.

۲۳/۱۰/۶۷

روح الله الموسوی الخمینی

موسوی اردبیلی رئیس شورای عالی قضایی رژیم که دستگاه جنایت رژیم را هدایت می‌کرد در نماز جمعه ۳۰ دیماه ۱۳۶۷ به منظور حفظ موقعیت خود و نشان‌دادن سرسپردگی‌اش به خمینی، چنین می‌گوید:

«مشکلات دست و پاگیر سیستم قضایی مانع صدور احکام بود و اخیراً به حضرت امام اطلاع داده شد که صدور احکام به علت مشکلات دست و پاگیر به طول می‌انجامد. ایشان بذل توجه و عنایت فرمودند و با ارسال نامه‌ای تأکید کردند نباید اجرای احکام خدا به تأخیر بیافتد. »

و همچنین اضافه می‌کند:

«تا امام این را فرمودند و ما احساس کردیم این اجازه را از طرف امام داریم... در عرض ۲۴ ساعت حکم داده شد:

۴ نفر اعدام شدند، ۲ تا دست بریده شد، ۳ نفر به زندان رفت»

"موسوی اردبیلی" همچنین ‌خبر می‌دهد که:

«دفتر پیگیری شب و روز حاضر است و موضوعات را می‌توان با یک تلفن به اطلاع آن‌ها رساند.»

و در ادامه، تصریح می‌کند:

«فقط بگویید یک چنین قضیه‌ای اتفاق افتاده ما با استفاده از امر امام با ایجاد محاکم فوق‌العاده فوری در عرض ۳ روز ۴ روز ۵ روز مسئله را خاتمه می‌دهیم.»

در این فضا روزنامه‌ی جمهوری اسلامی در تاریخ ۲۰ دیماه ۱۳۶۷ به نقل از سید محمد موسوی خوئینی‌ها دادستان کل کشور و پدر معنوی «اصلاح‌طلب‌»های حکومتی نوشت: «ما از بالا رفتن آمار اعدام‌ها واهمه‌ای نداریم».

خمینی یک روز پس از اعلام موضع رئیس شورای عالی قضایی رژیم در حکمی جدید و به منظور توسعه اختیارات نیری به شورای عالی قضایی رژیم دستور می‌دهد به منظور اجرای احکام اعدام و شلاق و ... کلیه پرونده‌های راکد را به نیری و رئیسی دهد تا هر چه زودتر خاطیان به مجازات برسند.

بسمه تعالی

شورایعالی قضایی جمهوری اسلامی

کلیه پرونده هایی که تاکنون در آن شورا با کمال تعجب راکد مانده است، و اجرای حکم خدا تاخیر افتاده است در اختیار حجتی الاسلام آقایان : نیری و رئیسی قرار دهید، تا هرچه زودتر حکم خدا را اجرا نمایند، که درنگ جایز نیست. به آقایان نیری و رئیسی هم سفارش اکید می‌نمایم که جهات شرعیه را کاملا رعایت نمایند. والسلام .

۱ بهمن ۱۳۶۷
روح الله الموسوی الخمینی

در تاریخ ۲ بهمن ۱۳۶۷ نیری و رئیسی از خمینی در زمینه‌ی حدود اختیاراتشان سؤال می‌کنند:

[بسم الله الرحمن الرحیم . محضر مبارک زعیم عالیقدر، رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران ، حضرت امام خمینی - مدظله العالی

با سپاس بیکران از درگاه احدیت که اینجانبان را مشمول عنایت آن امام عزیز و بزرگوار قرار داده تا در اجرای احکام و حدود الهی گامی برداریم ، مستدعی است نظر مبارک را امر به ابلاغ فرمایید که دستور مورخ ۱/۱۱/۱۳۶۷ آن حضرت (۱) اختصاص به اجرای حدود الهی دارد یا شامل احکام صادره در مورد قصاص نفس نیز می‌شود؟

۲/۱۱/۶۷ سیدابراهیم رئیسی - حسینعلی نیری ]

خمینی در پاسخ به سؤال این دو تأکید می‌کند که منظورش از حکم صادره، دادن اختیار صدور حکم در مورد حدود و قصاص است.

بسمه تعالی

جناب حجتی الاسلام آقایان نیری و رئیسی

آنچه را که به شما ماموریت دادم تا به پرونده هایی که در شورایعالی قضایی راکد مانده است پس از رسیدگی اجرا نمایید، در مورد حدود و قصاص است با حفظ جهات شرعیه آن .

۲/۱۱/۶۷
روح الله الموسوی الخمینی

سپس در ۲۴ بهمن ۱۳۶۷ خمینی در پاسخ به موسوی اردبیلی که حوزه‌ی اختیاراتش محدود شده بود نامه زیر را نوشته و از او می‌خواهد که نیری را مأمور صدور حکم در ارتباط با اعمال خلاف عفت در شهر تنکابن کند:

بسمه تعالی

جناب حجت الاسلام آقای موسوی اردبیلی - دامت افاضاته

بنا بر گزارش اطلاعات ، در تنکابن اعمال خلاف عفتی رخ داده است . از آنجا که شما گفتید این مسائل را ابتدائا با شما در میان بگذارم ، جنابعالی پس از تحقیق ، یکی از افراد قاطع قوه قضاییه ، چون آقای نیری را به آن شهر فرستاده تا سریعا حکم خدا را جاری نمایند.

امیدوارم دقت لازم را بنمایند تا به کسی ظلمی نگردد.
۲۴/۱۱/۶۷
روح الله الموسوی الخمینی

در نیمه دوم اردیبهشت ۱۳۶۸ مهدی کروبی و حسن صانعی گردانندگان مجمع روحانیون مبارز( اصلاح‌طلبان بعدی) که از نقش بدون گفتگوی حسینعلی نیری در کشتار زندانیان سیاسی آگاه بودند ضمن تأکید بر «وارستگی» و «قاطعیت» نیری از خمینی می‌خواهند که وی را این بار مأمور صدور احکام غلاظ و شداد بر علیه «غارتگران بیت‌المال» کند. این نامه در شرابط ملتهب جامعه‌ پس از پذیرش آتش بس و برکناری آیت‌الله منتظری و درست پس از انتشار رنجنامه‌ی احمد خمینی در روزنامه اطلاعات بر علیه آیت‌الله منتظری و در دفاع از قتل‌عام زندانیان سیاسی و.... نوشته شده است. رژیم در آن دوران نیاز جدی به افزایش جو سرکوب و انحراف افکار عمومی داشت.

نقش فعال کروبی، سیدحمید روحانی، امام جمارانی، هادی خامنه‌ای و مجید انصاری که تحت عنوان مجمع روحانیون مبارز فعالیت می‌کردند در برکناری آیت‌الله منتظری از قائم مقامی و پیامدهای آن بدون گفتگو است. توجه داشته باشید که محمد خاتمی و موسوی خوئینی‌ها نیز از جمله اعضای مجمع روحانیون مبارز هستند. افراد فوق همگی رابطه‌ای نزدیک با احمد خمینی داشتند. احمد خمینی در نامه‌‌ای به آیت‌الله منتظری در ۱۳ مرداد ۶۷ به صراحت اعلام می‌کند که وی نگران نباشد و مسئولیت شرعی حکم خمینی مبنی بر قتل‌عام زندانیان با اوست.

«[.. . با سلام و تحیات خالصانه و اظهار تشکر از اعتمادی که نسبت به اینجانبان ابراز فرموده اید معروض می‌دارد، در اجرای فرمان مبارک مورخ ۶/۲/۶۸ آن حضرت نسبت به اموالی که در اختیار ولی فقیه است حسب اظهار نظر مطلعین ، پرونده های زیادی در رابطه با موضوع حکم حضرتعالی مربوط به غارتگران بیت المال و وابستگان به رژیم طاغوت در محاکم وجود دارد که صرف نظر از مشکلات دست و پاگیر رسیدگی عادی به آنها چندین سال به طول می انجامد و این امر موجب اضرار بیت المال وحقوق محرومین و مستضعفین جامعه می شود. علیهذا از محضرتان استدعا می‌شود در صورت صوابدید جهت پیشرفت امور و ضایع نشدن حق فقرا و مستمندان به مسئولین قضایی مربوطه دستورفرمایید تا بدین پرونده ها خارج از ضوابط دست و پاگیر حاکم بر دادگاهها طبق موازین شرع انور رسیدگی شود و فردی را برای این کار انتخاب نمایند. و از آنجا که جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای نیری فردی وارسته، قاطع و مورد توجه حضرتعالی است و نیز مورد توجه قضای کشور است برای مسئولیت این امر پیشنهاد می‌شود. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته . مهدی کروبی - حسن صانعی ]»
خمینی در ۱۹ اردیبهشت ۶۸ ضمن تأیید پیشنهاد کروبی و حسن صانعی، با انتخاب نیری به این سمت موافقت می‌کند و از موسوی اردبیلی می‌خواهد که اختیارات لازم برای تصمیم‌گیری در امور محوله را به نیری بدهد:

بسمه تعالی

جناب مستطاب حجت الاسلام آقای موسوی اردبیلی - دامت افاضاته

با سلام و دعا. این کار مربوط به جنابعالی است . ان شاءالله اقدام می‌نمایید. من با پیشنهاد آقایان: کروبی و صانعی و انتخاب آقای نیری برای این کار موافقم . البته با اختیاراتی که خود بتواند تصمیم لازم را بگیرد. ان شاءالله موفق و موید باشید. والسلام علیکم .

۱۹/۲/۶۸روح الله الموسوی الخمینی

و سپس در ۲۸ اردیبهشت ۶۸، هفده روز قبل از مرگش، خمینی اختیارات وسیع‌تری را به نیری تفویض می‌کند:

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب مستطاب حجت الاسلام آقای موسوی اردبیلی - دامت افاضاته

جنابعالی آقای نیری را برای رسیدگی به پرونده های موضوع حکم آقای صانعی وآقای کروبی (۱) انتخاب نمایید تا هر پرونده ای در کشور مربوط به آن حکم می گردد را رسیدگی نماید. و همان طور که نوشته اید برای اینکه حقوق مردم از بین نرود، دادگاه عالی انقلاب اسلامی را موظف کنید این پرونده ها را رسیدگی مجدد نمایند. آقایان حجتی الاسلام معرفت و نیری موظفند این پرونده را خارج از قوانین دست و پا گیر رسیدگی نمایند و تنها انطباق با موازین شرعی را مدنظر قرار دهند، تا خدای ناکرده حق کسی ضایع نگردد. بدیهی است کلیه احکام صادره که به تایید دادگاه عالی انقلاب اسلامی رسیده باشد قطعی و لازم الاجراست . توفیق جنابعالی را از خداوند متعال خواستارم . توضیح این مطلب لازم است که پرونده های شهرستانها از طریق آقای نیری به دادگاه عالی فرستاده خواهد شد.۲۸/۲/۶۸روح‌الله الموسوی الخمینی

این اعتماد پس از انتخاب خامنه ای به عنوان رهبر جمهوری اسلامی همچنان ادامه پیدا می‌کند او ضمن تأکید بر حسن اعتماد خمینی که در ضمن تأییدی بر جنایات حسینعلی نیری به ویژه در دوران قتل‌عام زندانیان سیاسی نیز می‌باشد، چنین می‌نویسد:

بسم‏اللَّه‏الرّحمن‏الرّحیم‏

جناب حجهالاسلام آقاى نیرى

با توجه به درایت و بصیرت و تعهد جناب عالى و اعتماد شایسته‏یى که حضرت امام (رضوان‏اللَّه‏تعالى‏علیه) در موارد متعدّد به شما ابراز داشته‏اند، امر رسیدگى به پرونده‏هاى مربوط به فرمان مبارک ایشان مورخه‏ى ۶/۰۲/۶۸ (اموال مربوط به ولىّ‏فقیه) را به جناب‏عالى احاله مى‏نمایم. مقتضى است که با تعیین شعبى از دادگاههاى انقلاب اسلامى و یا افراد واجد شرایط و صلاحیت و با مراعات احتیاط کامل، پرونده‏هاى موضوع و حکم مزبور را بر حسب ضوابط شرع مقدس اسلام و خارج از مقرّرات دست و پاگیر ادارى رسیدگى و حکم شرعى و عادلانه و دور از مسامحه را در مورد آن صادر نمایید. احکام صادره، پس از تأیید جناب‏عالى قطعى و لازم‏الاجراست. بدیهى است دادسراهاى انقلاب اسلامى و دستگاهها و ادارات ذى‏ربط، همکارى لازم را با شما خواهند کرد. توفیق جناب‏عالى و دیگر همکارانتان را در اجراى صحیح و سریع این مأموریت مسألت مى‏نمایم.

سید على خامنه‏اى - ۱۶/۰۶/۶۸

در زیر متن بخشنامه‌ی محسن نوربخش وزیر اسبق دارایی می‌آید:

«بخشنامه شماره ۱۲۹۳۳/۵۵۱۸/۴/۳۰ در خصوص فرمان رهبری

معافیت ستاد اجرایی فرمان حضرت امام (ره)

۱۲۹۳۳/۵۵۱۸/۴/۳۰

با ارسال متن نامه شماره ۵۰۰/۵۱/۷۱/۳۰ مورخ ۱۸/۵/۱۳۷۱ حجت اسلام جناب آقای حسینعلی نیری متضمن فرمان مقام معظم رهبری راجع به معافیت اموال دراختیار ولی فقیه که توسط ستاد اجرائی فرمان حضرت امام (ره ) اداره و منتقل می‌شود از آنجا که در این زمینه واحدهای مختلف مالیاتی با پاره‌ای ابهامات مواجه می‌باشند موارد زیر را در خصوص تعلق یا عدم تعلق مالیات نسبت به اموال مزبور متذکر می‌گردد:

حسینعلی نیری و سید ابراهیم رئیسی به سادگی «اعتماد شایسته‏ی» خمینی و سپس خامنه‌ای را به دست نیاورده‌اند. آن‌چه در بالا آمد تنها مشت نمونه خروار است. رئیسی پس از قتل‌عام زندانیان سیاسی، ابتدا دادستان انقلاب تهران و سپس رئیس بازرسی کل کشور و امروز معاون اول قوه قضاییه و حسینعلی نیری نزدیک به دو دهه است که پست معاونت قضایی دیوان عالی کشور را به عهده دارد. چنانچه ملاحظه می‌کنید اهرم‌های قضایی کشور در دست جانیانی است که دستشان تا مرفق به خون آغشته است

۱۳۸۹ مرداد ۲۷, چهارشنبه

در پي اخراج علي كريمي از باشگاه متبوعش


حضور مردمي وتو دهني ديگر به تندروهاي ضد مردمي

مصرع باران كه در لطافت طبعش خلاف نيست  برايم يادآور اين شد كه بگويم علي كريمي در محبوبيتش خلاف نيست .زيرا او ابتدا از جمله  ورزشكاران وبعد از جمله آدمهايي  است كه محبوبيت فراگير دارد زيرا هيچگاه سراغ نداريم كه موضعي سياسي ويا مرموزانه ومحافظه كارانه گرفته باشدكه به مزاج خيلي ها كه محبوبيت وحرمت نداشته را مي خواهند از مقبوليت ديگراني چون كريمي جمع كنند .خوشايند باشد همانند علي دايي ها،رضازاده ها،دبير و...كه هم به ميخ كوفته اند وهم به نعل. او يكسره مردمي حرف زده وعمل كرده حتي وقتي در ظاهر عملي كرده كه معناي بي احترامي به مردم را داشته پس از تحقيق ومطالعه از كنه قضيه مشخص شده كه اتفاقا كاملا در جهت احترام وتكريم ايران وايراني بوده است, نیازی نیست زیاد به عقب بر گردیم , هنوز از یاد نبردیم روزی که علی کریمی و چند بازیکن دیگه ایران با شهامت تمام حمایت از مردم را با بستن دست بند سبز اعیان کرد ويا آن روز كه با وجود مريضي در ميادين حاضر شد وافتخاراتي براي ايران آورد كه مستقيما به توانايي هاي شخصي اش متكي بود ويا همين اخيرا كه اردوي اطريش را در شان بازيكنان تيم ملي وايران ندانست وبابت آن هزينه اخراج از تيم ملي را پرداخت. او در اين سالها سنبل قهرمانان وچهره هايي بوده است كه اعتبار كم وگم شده ايران در صحنه هاي جهاني را با محبوبيت وعملشان  در غفلت چهره هاي سياسي واجتماعي به تنهايي بازگردانده اند  , هیچ کاری هم نداریم که مسئولان بالا و پایین همگی اعلام کردند ان یک مسئله مذهبی بوده و بس , حالا بعد از چند ماه بعد از یک انتقاد کوتاه کریمی از مدیریت باشگاه استیل آذین , گویا آقایان تازه جری تر شده و قصد انتقام از علی کریمی را دارند آنهم توسط کی ؟ آجر لو؟مدیر عامل سابق پاس همدان؟بله همان تیمی  كه آن شعار معروف (سبز فقط سبز علي،رهبر فقط سيد علي)
روی لباس بازیکنانش چاپ شد !هیچ کاری هم نداریم با آن افتضاحی که در فصل قبل برای پاس همدان به ارمغان آورد بنا به کدام حساب و کتاب به استیل آذین منتقل شد , فقط آنجا برایمان جالب است که این چنین حقیرانه در پی نشان دادن خود برای صاحبانش است , آنجا که با مهمل گویی اعلام میکند  نه برای فوتبال که برای دفاع و پاسداری از ارزشهای انقلابی به استیل آذین آمده است !تو گويي آنجا پادگاني است كه امثال آجرلوها غير از آن نمي دانند ونمي شناسند.همان مديريت پادگاني كه بر كل جامعه امروز ما هم سايه انداخته است.
بعد از این اخراج  مضحک علی کریمی انبوه حمایت های چهره های ورزشی فعلی و سابق را شاهد بودیم , اتفاقی که شاید هیچ وقت مشابه آن رخ نداده بود , چه آنها که از صمیمی ترین یاران و دوستان علی کریمی بودند چه آن علی دایی که هنوز فراموش نکرده ایم کنتاکت هایی که با علی کریمی داشت , در کنار این حمایت ها موج سبزی هم برای حمایت از علی کریمی بوجود آمد تا نشان داده شود حمایت از مردم بی جواب نخواهد ماند به سادگی نمی توان از کنار این اتفاق گذشت,اتفاقی که شاید عقب نشینی حداقل موقت هدایتی همه کاره و مالک استیل آذین را در پی داشت.ببينيد كه محبوبيت وترس ازحمايت وحضورمردمي چگونه چاپلوس ترين شخصيتهاي وابسته را به عقب نشيني وا مي دارد.پرونده كريمي در باشگاهش باز مانده واخراجش هم وتو شده است  وبه تعبيري در دست مردمي است كه حمايتشان را از او ابراز كرده اند.امروز پرونده كريمي معياري است براي نشان دادن انزجار مردم از حاكميت كودتايي وگروه تندرو در جامعه.كريمي سنبل انتقاد وطغيان بر ميريت پادگاني وسياسي = مردم وشركت كنندگان در جنبش همگاني است.وآجرلوها نماد حكومت كودتايي كه با فريبكاري وچاپلوسي و سوء استفاده از اعتقادات مذهبي به دنبال اثبات خوش خدمتي به اربابان بالا دست وحذف چهره هاي محبوب ومردمي هستند.اما باز اشتباه محاسباتي  كار دست گروه كودتاچي داده است.اين شاخص ومعيار را با امتداد حمايتهاي همه جانبه واطلاع رساني حفظ مي كنيم.